یک شبى مجنون نمازش را شکست
بی وضو در کوچه ى لیلا نشست
عشق آن شب مست مستش کرده بود
فارغ از جام الستش کرده بود!
گفت: یا رب!
از چه خوارم کرده اى؟
بر صلیب عشق، دارم کرده اى؟
خسته ام زین عشق دلخونم مکن
من که مجنونم تو مجنونم مکن
مردِ این بازیچه دیگر نیستم
این تو و لیلاى تو......!
من نیستم!
گفت: اى دیوانه! لیلایت منم!!!
در رگت پنهان و پیدایت منم
سالها با جور لیلا ساختى
من کنارت بودم و نشناختی!
عشق لیلا در دلت انداختم
صد قمار عشق یک جا باختم
کردمت آواره ی صحرا نشد
گفتم عاقل می شوی اما نشد
سوختم در حسرت یک "یا رب"ت
غیر لیلا بر نیامد از لبت
روز و شب او را صدا کردی
ولی دیدم امشب با منی
گفتم بلی :)
مطمئن بودم به من سر می زنی
در حریم خانه ام در می زنی
حال این لیلا که خوارت کرده بود
درس عشقش بی قرارت کرده بود
مرد راهش باش تا شاهت کنم
صد چو لیلا کشته در راهت کنم ......... ^ ـ ^
----------------------------------------
سلام ب همگی عاغا پس فردا امتاحان ادبیات دارم جو گرفتتم :)
گفتم یه شعری بذارم فیض ببرین :)
پس اینو گذاشتم:|
مثل باران چشم هایت دیدنی
شهر خاموش نگاهت دیدنی
زندگانی معنی لبخند توست
خنده هایت بی نهایت دیدنی[گل]
سلام فرناز
مسابقه وب نویسی شد اگ منم خبر کن.قربانت
من میخاسسم تو همی مسابقه شرکت کنم ولی کلا وقتشو نفهمیدم تا اینکه تموم شد
راسسی برنده ام ک شدی.تبریک میگم
سلام عیزمممم!!!
مسابقه شهید مدنی؟؟؟؟
اوکی حتما بهت میگم!
میسی عیزم...قابل تو رو نداره!
و دیدن هربامداداتقاق ساده ای نیست....
خوشاینداست و تکرارناپذیرگنجشکها بیخودشلوغش نمیکنند...
دوست چهارفصلم همه ی لحظات زندگی بر وفق مرادت....[گل][قلب]