سلام بچه ها جونم
حال احوال؟؟؟
این رمز پست قبلیه قبلیمه که دو تا از دوستان گفتن منم اینجا میذارم
این دو عزیز کسانی نیستند جز :
و
به افتخارشون دس، جیغ ، هوراااااا
خب بچه ها میریم سراغ رمز :
هر عدد دو رقمی رو که ارقامش رو با هم جمع کنی
و حاصلش رو از خود همون عدد کم کنی
جوابش میشه یکی از مضارب 9
حالا توی آخرین شکلی که نشون میده دقت کن
تمام مضارب 9 دارای یک شکل هستن
پس فکر تو اینجوری خونده میشه((این نظر آقا پخمه))
هر عددی انتخاب کنی مضرب نه میشه و تمام شکللایه مضرب نه یکی هستن((اینم نظر آقا پسر))
بچه ها لدفن شوت شین تو این لینکی که پایین گذاشتم
امتحانش کنین
بدش بهم نتیجه رو بگین
من خودم هر دفه که امتحان میکنم درس در میاد
هر کی دلیلشم میدونه بگه لدفن
سلام دوستای گل گلابم
کیفا کوکه؟؟؟؟
امروز جاتون خالی رفتیم عروسیه دخی خالم(البته عروسیه عروسیم نه،از مراسمات قبل عروسی) اونجا اونقد رقصیدم جای همتون خالی
هیچی دیگه روحیه به دست آوردم گوفتم یه دونه م آپ کنم
یه شهر
با مردمانی بسیار بسیار مسلمان (اصن آخره آخرشن) و مذهبی
اینجا کیلیک کنین
اگه باز نشد اینجا کیلیک کنین
عاغا عــید همــگــی مـــبـــارک بــاشــه
***
خب خب بر و بچ نماز روزه هاتون قبـــــول باشه
***
خدایا خیلی سعی کردم قدر این مهمونی رو بدونم ولی بازم احساس می کنم نتونستم...
یعنی سال بعد هم ما رو دعوت می کنی؟
***
کم کم غروب ماه خدا دیده می شود / صد حیف ازین بساط که برچیده میشود
در این بهار رحمت و غفران و مغفرت / خوشبخت آنکسی ست که بخشیده میشود
***
خداجونم کاش منم بخشیده باشی
من خودم کمترین نمرم 11 بود کلاس سوم راهنمایی تو درس زبان معلم بیجورمون نذاش جواب همه سوالا رو بدم ، ورقو از دستم کیشید برد
بچه ها خداییش راستشو بگین
اگه دوروخ بگین زبونتون کپک بزنه
الهی
تو را سوگند بر مظلو میت علی و دلهای مملوّ از آه و فغان
به حرمت شب قدر بینوایان را در حسرت سعادت ناشی از فضیلت خویش مسوزان
و دلهای افتاده را از درگاه با عظمت خویش نا امید مفرما
. . . دلم نه عشق میخواد نه
احساس قشنگ . . .
. . . نه ادعاهای بزرگ نه بزرگهای پر ادعا . . .
. . . دلم یک دوست میخواد که بشود با او حرف زد . . .
. . . و بعد پشیمان نشد . . .
این اتفاق تاسف بار در محله ی جردن رخ داده
مادر دختر 10 ساله از خانه
بیرون میرود برای خریدبعد از 10 دقیقه دختر درب
خانه ی همسایه را میزند پسری
25 ساله به اسمه کامران
در رو باز میکنه با روی خوشی با سارا صحبت میکند
سارا میگوید
من تنهام میشه بیایید خانه ی ما زیر غذا رو کم کنید تا مادرم
برسه من از گاز
میترسم وگرنه خودم این کار انجام میدادم،کامران که متعجب شده
بود به
خانه ی دختر 10 ساله( سارا) میرود،
بقیه ی مطلبو آدمای با جنبه بخونن
ادامه مطلب ...